جمعه، دی ۲۲، ۱۳۸۵

منطق مهمتره یا وجدان؟
دلی رو شکستم و دارم در جهنم ذهنم می سوزم. شما به دل نگیرین. فعلا چند تا اس ام اس تکراری بخونین. من هم به زودی خونه تکونی ذهنم رو شروع می کنم.
……………………………………

ترکه اسم پسرش رو حسین می ذاره. هر 10 دقیقه ازش می پرسه بابا تشنه ت نیست؟!

یه بغل گل رز با یه دنیا احساس با یه سبد ستاره، می دم بهت ببر سر 4راه بفروش، سودش نصف نصف!

لره با خرش شطرنج بازی می کرده بهش می گن عجب خر باهوشی داری، می گه زیاد هم باهوش نیست، یک یک مساوی هستیم.

تابلوهای بین راهی: قم: با وضو وارد شوید، قزوین: با رکوع وارد شوید، رشت: از غیرت خود بکاهید، آبادان: پاریس 5 کیلومتر، تبریز: پایان همه محدودیت ها

خرسها با یه ظرف عسل خر می شن، اسبها با چند تا حبه قند، راستی تو هنوز موز دوست داری؟

پسر رشتی می خواست بره تهرون، باباش می گه: نرو ایدز می گیری، کلفتمون هم از تو می گیره من از اون می گیرم، مادرت از من می گیره، همه رشت از مادرت!

حیف که من فقط تو رو دارم، اگه 10،20 تا دیگه مثل تو رو داشتم یه گاوداری باز می کردم!!

موئلم اظیضم روظط مبارک- برایم ضهمط کشیدی دیکطح یادم دادی- صپاصگظارم

تست فیزیک کنکور اردبیل.
سرعت نور چقدر است...؟
بد نیست.
خوب است.
تو خوبی
چه خبر

بیا مثل 2 تا کبوتر پر بکشیم بریم روی بلندترین درخت لونه کنیم، بعد تو تخم بذار منم می رم گوجه بخرم املت بخوریم!!

هیچ نظری موجود نیست: